پیوند به اصل خبر: خبرگزاری فارس، ۲۴/۱/۹۹
ورود مصر به بازار فرش دستباف در جهان/ غفلت ایران از ظرفیتهای اشتغالزایی فرشبافی
ناراست: چندی است که رئیس مرکز ملی فرش ایران در مصاحبههای متعدد بر پیشتازی فرش مصر در بازار جهانی تأکید می کند. حال آنکه این ادعای مکرر عاری از واقعیت است.
برای نمونه فرحناز رافع در این مصاحبه با خبرگزاری فارس گفته است: «کشور مصر به فعالیت در حوزه فرش دستباف مشغول است و طی دو سال تبدیل به دومین صادرکننده فرش دستباف در جهان شده است.»
این ادعا به علل مختلف دور از واقعیت است. چگونه می توان پذیرفت که کشوری نورسیده در دنیای تجارت فرش به آسانی و ظرف مدت دو سال گوی رقابت را از همه رقبای کهنه کار برباید و به دومین صادرکننده فرش دستباف در جهان تبدیل شود؟ چگونه است که این دومین صادرکننده فرش در جهان در نمایشگاههای بزرگ و شاخص فرش در دنیا ازجمله دموتکس حضوری چشمگیر و عیان ندارد؟ چگونه است که صادرکنندهای با این قدرت صادراتی به چشم تجار و بازرگانان فرش نیامده و حضور مقتدر و درخور توجهاش را در نمایشگاهها، فروشگاههای بزرگ عرضهکننده فرش در دنیا، پایگاههای اینترنتی توزیع و فروش فرش و مراکز مشابه ندیدهاند؟ چگونه میتوان تنها در مدت ۲ سال از قعر جدول صادرات فرش دستباف به صدر آن کوچ کرد؛ اما نشانههای تبلیغات و بازاریابی آن را در مجامع بینالمللی فرش مشاهده نکرد؟
از این شواهد و قراین که بگذریم، آمار و ارقام بهتر سخن میگویند و میزان صحت این ادعا را به وضوح نشان میدهند. طبق آمار اعلام شده بخش اقتصادی سازمان ملل متحد کشور مصر با کد ۵۷۰۱ در سال ۲۰۱۹ تنها به میزان ۹۵۱ هزار دلار (کمتر از یک میلیون دلار) صادرات فرش دستباف داشته و در رتبه سیام کشورهای صادرکننده فرش دستباف قرار دارد!
فرحناز رافع گمانهای خطا را بهعنوان یک واقعیت پذیرفته و سپس برای آن در جستوجوی توجیه و ادله است. درنتیجه دراینباره چنین میگوید: «تولیدکنندگان فرش دستباف در مصر از طرحها، اسامی و اعتبار مناطق جغرافیایی فرش دستباف ایران استفاده میکنند و به همین دلیل هم گوی سبقت را در این صنعت ـ هنر از ایران و چین ربودهاند… مصریها معروفترین نقشهای فرش ما را گرفتهاند و به وفور مشاهده میشود که در معرفی فرشهای خود از اسامی و اعتبار مناطق جغرافیایی ایران استفاده میکنند!»
این اظهارنظر نادرست هم به علل پیش گفته بینیاز از آزمون است و روشن است که حتی اگر بپذیریم که مصر توانسته است به صادرکنندهای قدرتمند تبدیل شود، چگونه ممکن است که تنها ظرف دو سال و آن هم با استفاده از طرح و نام فرش ایرانی گوی سبقت را از رقبا ربوده باشند؟
نکته جالب توجه دیگر در این مصاحبه آن است که وی از «مشوق های صادراتی» دولت مصر برای توسعه فرش دستباف خبر میدهد؛ اما مثالهایی که از این مشوقها میآورد همگی به بازار داخلی مصر منحصر شده است؛ ازجمله «فرهنگسازی برای افزایش مصرف فرش»، «عادت به استفاده از این کالا برای مردم»، «ساخت خانههای سوبسیدی در ازای تقاضا از مردم برای استفاده از فرش دستباف» و «مکلف شدن زوجها به استفاده از فرش در ازای دریافت تسهیلات ازدواج»!
حتی اگر بپذیریم که این مشوقها واقعی باشند، چگونه میتوان با مشوقهایی داخلی به افزایش صادرات (تا رده دوم جهان!) رسید و اصلاً چگونه ممکن است این قبیل فرهنگسازیها در کوتاه مدت و ظرف دو سال کشوری را از تولیدکنندهای خرد به صادرکنندهای بزرگ تبدیل کند؟
رئیس مرکز ملی فرش ایران در بخشهای دیگری از مصاحبه خود باز هم تکرار میکند که «مصر و سایر کشورها نقوش فرش ما را ربودهاند»، «مصر فرشهای خود را با عنوان هریس مصر و … به جهانیان معرفی میکند درحالیکه اینها نقشههای فرش و نشانههای جغرافیایی فرش ما هستند. متأسفانه علیرغم اینکه این اتفاقات افتاده است هیچکس در کشور اعتراضی نداشته و این مسئله واقعا دردناک است».
در اینکه گنجینه غنی طرح و نقشه فرش دستباف ایران مورد استفاده دیگران قرار گرفته و میگیرد تردیدی نیست؛ اما اینکه با اتکا به خیالات از کشوری مانند مصر رقیبی قدرتمند بسازیم و بر مبنای این داده غلط بخواهیم تحلیل و نتیجهگیری کنیم شایسته نیست.
بنابراین بهتر است به جای تکرار مکرر نام مصر به عنوان رقیبی مقتدر، کشورهایی مانند هند، پاکستان و ترکیه را دریابیم.